این فرهنگی که اگر رشد پیداکند زندگی تک تک ما بهتر میشود. دقیقا چیست و از چه موادی تشکیل شده؟ آیا میشود فرهنگ کوچهای با کوچه، شهری با شهری دیگر و کشور و یا حتی قارهای از اساس با هم متفاوت باشند؟ به تصویر نگاه کنید. این تصویر پیازی از لایههای فرهنگی است. مشابه این نمودار پیازی فراوان است. همگی فرهنگ را دارای پوستهای و مغزی میدانند و لایههایشان هم مشابه است. هستهی نمودار پیازی فرهنگ جنبههای نادیدنی است. مبنای آن چیزی است که در سطوح فرهنگی میبینیم.
هسته فرهنگ در این نمودارها ایدئولوژی، جهانبینی یا نوع نگرش جامعه (انسان) به پیرامون خود است. جهانبینی انسان است که ارزشها، رفتارها، اسباب زندگی و ... را تعریف میکنند.
دوباره سوال اول را تکرار کنیم. میشود دو یا چند فرهنگ کاملا، تاکید میکنم "کاملا" متفاوت را تعریف کرد. اگر بشود بیش از یک جهانبینی را تعریف کرد که از ریشه با هم بیگانه باشند این احتمال وجود دارد؟ یعنی دو انسانی که هیچ وجه اشتراکی در نوع نگاهشان به جهان درون و بیرون خود نداشته باشند. باید گفت به طور عقلی و علمیاصلا این امکان وجود ندارد ! دو انسانی که ورودیهای حسی شان دقیقا مشابه هم است. یک آسمان و یک زمین را درک میکنند، ابدا نمیتوانند جهانبینی کاملا متفاوتی داشت باشند. ممکن است بسته به جغرافیای خود و طبیعی که در آن شکل میگیرند، لایههای سطحی فرهنگ آنها متنوع و متکثر باشند اما اصول آنها در جهانبینی نمیتواند متفاوت باشد.
یک ابهام پیش میآید. با این تعریف تخصصی، این همه جدل و بگو مگو و درگیری که بعضی اندیشمندان آن را جنگ فرهنگی میخوانند برای چیست؟ چرا مثلا میگوییم فرهنگ ایران و آمریکا با هم متفاوت است؟ آیا این جنگ فرهنگی صرفا به دلیل اختلافاتی در سطوح فرهنگی ایجاد شده و به عمق فرهنگها ارتباطی ندارد.
ان شالله در مطلب بعدی راجع به این مسائل خواهم نوشت.
آقاجان خداروشکر که هستید! شمایید کوه استوار ایستادگی! شمایید پیر طریقت که از دامانتان هزاران هزار شهید عروج کرده اند.انشالله به زودی زود امانت انقلاب اسلامیرا به صاحبمان خواهید سپرد! دوستتان داریم آقاجان! ۴۱ سال پیروزی انقلاب مبارکتان باشد! 🎺🎺🎺🎺🎺🎺🎺🎺🎷🎷🎷🎷🎷📯📯📯📯۴۱ اُمین سال پیروزی انقلاب مبارک همه آبجیها و داداشای عزیزم🌼🌻💐🌼🌸🏵🌹🌼🌻🌺
در ادامه مطلب قبل باید بگویم نه تنها طراحی صنعتی بلکه همهی علوم چه دانشگاهی و حوزوی به دنبال ایجاد زندگی مطلوب تر هستند. دعوا بر سر تعریف واژهی مطلوبتر و بهتر در این ترکیب است. زندگی مطلوب یک ایرانی با یک چینی، آمریکایی یا آفریقایی تعریف یکسانی دارد؟! وقتی برای کسی زندگی مطلوب تر میشود که به زندگی ایده آل او نزدیک تر شود. برای یک جامعه #زندگی_ایده_آل یعنی تحقق #فرهنگ_آرمانی در آن جامعه!
امکان ندارد رفتاری در جامعه رخ دهد و بر فرهنگش تاثیر نگذارد. آن جامعه یا به فرهنگ آرمانی و ایده آلش نزدیک میشود یا دور. ممکن است اثر پدیدهای جزئی باشد اما این اثر وجود دارد. برآیند تمامیکنشها واکنشها در یک جامعه میتواند نوع حرکت فرهنگی آن را مشخص کند.
طراحی صنعتی و دیگر رشتههای دانشگاهی ما نگاه و تعریفشان از فرهنگ آرمانی چیست و میخواهند به سمت کدام قبله حرکت کنند؟!!!
با کمال تاسف باید بگویم بسیاری از بدنه دانشگاهی ما درکی خرافی و موهوم از فرهنگ آرمانی دارند. یک شتر گاو پلنگی از جهانبینی غرب و سنتی ایران و اسلام را دهان به دهان میچرخانند. فرهنگ ایده آل بسیاری از اساتید و دانشگاهیان، فرهنگ غرب با پوسته آداب و سنن ایرانی و اندکی اسلام به صورت گزینشی است.
این ترکیب فرهنگی نامیمون از لحاظ علمیو منطقی محال است. اذهان و اراده دانشگاه و جامعه ما را پریشان میکند وجوانان را دچار بلاتکلیفی و بی هدفی میکند. در یک کلام دانشگاه ما را خسته و کند میکند.
در نوشتار بعدی فرهنگ آرمانی ایران و فرهنگ آرمانی جهانی را بیشتر شرح خواهم داد.انشالله
تعداد صفحات : 0